DOCTYPE HTML PUBLIC "-//W3C//DTD HTML 4.0 Transitional//EN"> مكتب‌های ادبی -->

مكتب‌های ادبی

[ [ تماس با من ]


 



موسيقي متن فيلم سه رنگ



وبلاگ‌هاي ديگر من
كلاس قصه‌نويسان
ضرب‌المثل‌هاي كرموني

[]

 


[]


 

Tuesday, January 18, 2005

â?? فوتوریسم، futurisme

----------------

. فوتوریسم ، گرچه در ایتالیا زیر تاثیر فلسفه نیچه و برگسن ، با ادعای آینده نگری ادبی بوجود آمد، ولی در روسیه حوالی انقلاب اكتبر، به شكوفایی رسید و بخشی از تاریخ ادبیات مدرن آنجا گردید . فوتوریستها برای صنعت و ماشین در جامعه مدرن شهرهای پرجمعیت كف زدند و هورا كشیدند ، به این دلیل محبوبیت آنها معمولا در میان دانشجویان ، معلمان جوان و تحصیلكردههای بیكار بود . آنها خود را مخالف روشنفكربازی و مبلغ عملگرایی ، تظاهرات و شلوغكاری میدانستند . به نظر فوتوریست ها ، شاعر باید همچون تیراندازی ماهر ، با یك چشم نیمه بسته به خارج از مرزهای مام وطن بنگرد . آنها شعر را رقاصه ای كتك خورده ، و جمال شناسی هنر را ، یك گناه كفرآمیز نام گذاشتند و میگفتند ، شعر را باید از كرست تنگ و اجباری علم صرف و نحو و دستور زبان گرامری آزاد كرد . به نظر آنها ،شاعر باید كیمیاگر زبان و واژه باشد . در مورد تاریخ ظهور فوتوریسم میتوان گفت در آغاز قرن بیستم در ایتالیا بوجود آمد . فیلیپ مارینتی ، نظریه پرداز آن در فوریه 1909 در روزنامه فیگارو، چاپ پاریس وجود مكتب خود را اعلان كرد . فوتوریسم سرانجام در سال 1924 به شكلهای : كوبیسم ، دادئیسم،و سوررئالیسم تجزیه شده و به ابدیت آوانگارد پیوست . آنها خود را انقلابیون زبان و ادبیات جدید میدانستند و مدعی بودند كه جامعه را میتوانند تغییردهند و به سكوی مدرنیته برسانند . فوتوریست ها خود را نیز نوابغ زمان شان معرفی میكردند و میگفتند : ما تاج ادبیات ملال آور گذشته را از سر سنت گرایان برخواهیم گرفت و همچون عقاب بلندپروازی بالای دره سقوط به گردش خواهیم آمد . ما بلبلی هستیم كه چهچه زنان ، ولی بدون اصل و هدف ، خط و تمایل ، جنبش ادبیات مهاجم را حمایت خواهد كرد . ما از ارتفاع آسمان خراش آوانگارد به ادبیات رسمی مدرسه ای و مكتبی مینگریم، خواهان قطع رابطه با ادبیات سنتی دانشگاهی هستیم ، ما مخالف زبان و ادبیات انباری و شبستانی
رئالیسم و سمبولیسم می باشیم . امروزه میتوان گفت كه فوتوریسم ، نوعی از نوع رادیكال اكسپرسیونیست بود كه هنر مدرن ، مخصوصا دادا و سوررئالیسم را زیر تاثیر گذاشت .
فوتوریست های ایتالیا، بزرگترین تاثیر را روی ادبیات مدرن روس گذاشتند ، به نظر صاحبنظران ،فوتوریسم اولین و مهمترین جریان آوانگارد ادبیات روس بود . پاسترناك در باره آنها میگوید : فوتوریستهای جوان مجبور شدند با سرنوشت خود وارد معامله و سازش شوند . كوشش فوتوریستها كه به شكل هنر رسمی شناخته شوند ، بعد از پیروزی انقلاب اكتبر در شوروی ، با شكست روبرو شد چون بلشویكهای جانبدار واقعگرایی اجتمایی، فوتوریستها را نیهلیستهای آنارشیست میدانستند .
وزارت فرهنگ دولت جدید ، كتاب دكتر رادین بنام – فوتوریسم و جنون – را كه قبل از انقلاب منتشر شده بود، بارها تجدید چاپ كرد تا فوتوریستها را سینه دیوار قضاوت فرهنگی جامعه تب دار بگذارد . بعد از مرگ استالین ، از فوتوریستهای ادبی ،اعاده حیثیت شد و عمر كوتاه 12 ساله آنها در روسیه را – دوره نقره ای ادبیات مدرن- نام گذاشتند .




جهان وطنی cosmopolitisme

این مكتب به وسیله دوشاعر والری لاربو valery larbaud (1881-1956 ) و پل موران morand (1888) وارد ادبیات شد و مبتنی بر این اصل بود كه همه ی مردم – نه مردم یك كشور بلكه مردم تمام دنیا – باید خود را هم‌وطن یك‌دیگر بدانند .
پیروان فوتوریسم و دیگر مكتب‌های تازه به دوران رسیده ، گرچه نسبت به گذشته و حال عصیان كرده و شاعر شورش بودند ، ولی در واقع نه تنها خود را در زمانه تنها و تبعیدی نمی‌دیدند بلكه می‌خواستند از همه‌ی لذت‌های جهان – آنگونه كه هست و نه آنگونه كه باید باشد – بهره‌مند شوند . گریز و تنفر آنها از نسل گذشته بدین‌سبب بود كه وجود خود را شایسته‌ی زمان حاضر و تمدن ماشینی و تجمل‌پرستی می دانستند . در نظر آنها ، شعر وسیله‌ایست مانند وسایل دیگر كه با وزن و آهنگ خود می‌تواند حركت و سرعت زندگی جدید را بیان كند . شاعر موظف است كه شرح تملك جهان را به دست اشرف مخلوقات و غرش ماسین‌ها را كه علامت قدرت بشریست و پیشرفت سرسام‌آور سرعت را به شعر درآورد و چون حصول این مقصود جز از طریق مسافرت و حضور مداوم شاعر در همه‌ی كشورهای جهان میسر نیست ، ناچار شاعر باید از قیود ملیت آزاد شود و خویشتن را هم وطن همه‌ی جهانیان بداند . از همین‌جاست كه عقاید و اصول این مكتب جدید سرچشمه می‌گیرد .
والری لاربو كه آثار خود را با نام بارنابوت منتشر می كرد ، میلیونر زاده‌ی جوانی است كه سراسر عمر خود را به گرد جهان گردید و از تماشای سلطه‌ی بشر بر طبیعت مست شد و شعر گفت « اشخاصی را كه سفر نمی‌كنند و همیشه بدون احساس ملال در كنار مدفوعات خود بسر می‌برند » را تمسخر و تحقیر ‌كرد
در اشعار لاربو می‌توان حساسیت ویتمن و هزل باتلر و عقاید نیشدار نیچه و ژید و ادراك عمیق پروست را در كنار هم دید .





|
Comments: Post a Comment

بازگشت به قصه‌ی كرمان
template designed by Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com
?